چند روزی به آمدن عيد مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.
:: موضوعات مرتبط:
داستان های کوتاه ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
نیکوکاری ,
نیکی کردن ,